نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی
می رفت که یک فضولی به وی رسید و با تمسخر پرسید: ای نادان! روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت : این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند
جامی